شعر زيباي اسبي که رام عشق تو شد رم نمي کند...
نوشته شده توسط : احسان

دستم نمي رسد که تو را دست چين کنم،
 
اين شاخه هم که خر شده سر خم نمي کند
 
وقتي گل انار لبت قسمت من است ،
 
 پائيز از علاقه ي من کم نمي کند
 
يک سيب سرخ،سهم پدر بود و نصف کرد
 
 دادش به توکه نصف کني با من و...چه بد!
 
حواٌ شدم که مال تو باشم ، ولي خدا
 
 من را شريک بچه ي آدم نمي کند
 
برفم که ذره ذره مرا ذوب ميکني
 
 در آخرين سپيده دم قلٌه ي نگاه
 
هر کس که گر گرفته در آغوش گرم تو 
 
ديگر توجهي به جهنٌم نمي کند
 
از شعر دم نزن! تو که شاعر نمي شوي!
 
 خامم که عاشقت شده ام، نه؟! بگو بله!
 
از او که پاي خوب و بدت ايستاده است
 
 جز دل چه خواستي که فراهم نمي کند؟
 
باشد، بتاز اسب خودت را ، ولي سکوت
 
 تنها جواب رج رج شلاقهاي تو
 
بي زحمت چمن به تو آوردهام پناه ،
 
 اسبي که رام عشق تو شد رم نمي کند





:: موضوعات مرتبط: شعر , شعر از همه جایی و همه کسی , شعر هاي عشقي و گريه دار , شعر هاي نو , ,
:: بازدید از این مطلب : 676
|
امتیاز مطلب : 435
|
تعداد امتیازدهندگان : 148
|
مجموع امتیاز : 148
تاریخ انتشار : 8 شهريور 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: